چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم