ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی