در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم