سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش