همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش