هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن