و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم