میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم