سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی
و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند