با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد