نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر