هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام