صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری