آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها