مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب