آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت