او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود