هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست