نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
فرخندهتر سریست که بر خاک پای توست
گر بسوزیم به آتش همه گویند سزاست
در خور جورم و از فضل توام چشم عطاست
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو