ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من شاهد ملالِ من است
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
گفت: آمد دلم به جان، گفتم
از چه؟ گفت: از غمِ زمان، گفتم
صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند