تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد