دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند