تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند