گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است