گر بنده به حق رسید، مولا گردد
وز بندگی ار گریخت، رسوا گردد
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
بلبل چو یاد میکند از آشیانهاش
خون میچکد ز زمزمۀ عاشقانهاش
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت