سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
حماسه بی زن و زن بی حماسه بیمعناست
که مرد بی مدد عشق در جهان تنهاست
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی