علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...