در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم