برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند