هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود