من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم