وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد