بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن