میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی