برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر