صحنهای بس جانفزا و دلنشین دارد بقیع
رنگوبو از لالههای باغ دین دارد بقیع
مدینه آنچه که میپرسم از تو، راست بگو
کجاست تربت زهرا؟ بگو کجاست؟ بگو
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به درِ خانۀ عبّاس علمدار
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی