سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت