ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد