با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم