جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم