دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را