شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی