کو خیمۀ تو؟ پلاک تو؟ کو تَنِ تو؟
کو سیمای خدایی و روشنِ تو؟
ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد