ای بال و پر و پهنه و پرواز حسین
ای خون خدا خون سرافراز حسین
حاجیان را گفت: آنجا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آنجا جسمتان جان میشود
چشمهچشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را، برق خنجرت اینجا
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین
شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است
روی زمین به عالم بالا رسیده است
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی