تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو