بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو