به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را