با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس