در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس