الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس